تاریخ چاپ :

2024 Oct 14

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

فلسفهٔ تعدُّد زوجات پيامبر (صلی الله علیه وسلم)

هرکس زندگانی رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- را به دقت بررسی کند، نیک درمی‌یابد که ازدواج آنحضرت با این زنان متعدد در اواخر عمر شریفشان، پس از آنکه حدود سی سال از بهترین دورانهای عمر و نشاط جوانی خود را تنها به یک همسر نسبتاً سالمند، ابتدا با خدیجه و سپس با سوده، گذرانیده‌اند؛ درمی‌یابد که این ازدواج‌ها بخاطر آن نبوده است که ناگهان دروجود خودشان اشتیاق و شهوت بی‌حد و مرزی نسبت به زنان احساس کرده‌اند، و جز در پرتو همخوابگی با این شمار فراوان از زنان نمی‌توانسته‌اند در برابر آن شکیبایی کنند!؟ بلکه قطعاً اهداف و آرمانهای دیگری برتر و بزرگتر از آن غرض و منظوری که معمولاً با ازدواج برآورده می‌گردد، در کار بوده است.

رویکرد حضرت رسول‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- به وصلت با ابوبکر و عمر از طریق همسری با عایشه و حفصه؛ همچنین، درآوردن دخترشان فاطمه به همسری علی‌بن ابیطالب، و درآوردن دو دختر دیگرشان رقیه و سپس امّ‌کلثوم به همسری عثمان‌بن عفّان، آشکارا اشارت دارد به اینکه آنحضرت می‌خواسته‌اند از طریق این ازدواج‌ها با این چهار مرد بزرگ که کوشش و فداکاری ایشان در بحران‌های متعددی که بر اسلام گذشته بود و خداوند چنان مقدر فرموده بود که اسلام از آن بحران‌ها بگذرد، برای آنحضرت به اثبات رسیده بود، روابطی محکم برقرار سازند.

یکی از آداب و رسوم قوم عرب این بوده است که برای خویشاوندی سببی از طریق وصلت احترام خاصی قائل می‌شده‌اند، و این نوع ارتباط خویشاوندی از نظر آنان بابی از ابواب نزدیکی در برقراری روابط میان تیره‌ها و طایفه‌های گوناگون بوده است، و آنان ستیز و نبرد با خویشاوندان سببی را برای خودشان ننگ و عار تلقّی می‌کرده‌‌اند. رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- از طریق ازدواج با چند تن از امّهات مؤمنین، می‌خواستند شدّت عداوت و دشمنی قبایل عرب را با اسلام کاهش دهند، و از گزندگی کینه‌توزی‌های آنان بکاهند.

اُمّ‌سَلمه از طایفهٔ بنی مخزوم- طایفهٔ ابوجهل و خالدبن ولید- بود؛ وقتیکه رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- وی را به همسری خویش درآوردند، از آن پس، خالدبن ولید آن موضعگیری شدید خود را در برابر مسلمانان مورد تجدیدنظر قرار داد، و پس از مدتی نه چندان طولانی از سرِ طوع و رغبت اسلام آورد.

همچنین، ابوسفیان پس از ازدواج آنحضرت با امّ‌حبیبه در هیچگونه نبردی با ایشان رویاروی نگردید. نیز، پس از ازدواج رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- با جویریه و صفیه هیچگونه تحرّکی را از سوی بنی‌نضیر و بنی‌مصطلق در برابر آنحضرت مشاهده نمی‌کنیم، از سوی دیگر، مشاهده می‌کنیم که جویریه از جهت برکت‌آفرینی برای قوم و قبیله‌اش یک زن نمونه شناخته می‌شود، و صحابهٔ رسول‌خدا -صلى الله علیه وسلم- یکصد خانوار از اسیران قوم و قبیلهٔ وی را بخاطر ازدواج پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- با او آزاد می‌کنند و می‌گویند: اینان خویشاوندان رسول خدایند! و پر واضح است که چنین منّت‌گذاری بر یک طایفه و قبیله از سوی مسلمانان چه تأثیر بسزایی در عُمق جان آنان داشته است.

از همهٔ اینها بزرگتر و با اهمیت‌تر آنکه نبی‌اکرم -صلى الله علیه وسلم- مأمور شده بودندبه تعلیم و تربیت و تزکیه و ارشاد قومی بپردازند که از آیین و آداب، فرهنگ و تمدن و پایبندی به شرایط و لوازم آن، و تشریک مساعی در سازندگی جامعه و اعتلا بخشیدن به آن، هیچ چیز نمی‌دانستند؛ و اصول و مقرراتی که پایه‌های سازندگی جامعهٔ اسلامی را تشکیل می‌داد، به مردان راه نمی‌داد که با زنان آمیزش داشته باشند، و درنتیجه، کوشش در جهت تعلیم و تربیت و ارتقای سطح فرهنگی زنان همراه با رعایت این مقررات و اصول امری ناممکن بود، و از سوی دیگر نیاز به تعلیم و ارشاد زنان کم‌اهمیت‌تر از مردان نبود، بلکه مُبرم‌تر و شدیدتر بود.

بنابراین، پیامبر بزرگ اسلام راهی جز این نداشتند که زنانی را از گروه‌های سنی متفاوت و برخوردار از استعدادهای گوناگون برگزینند، به طوری که بتوانند برای این منظور کفایت کنند؛ آنگاه، به تربیت و تزکیهٔ آنان بپردازند، و احکام و تعالیم دینی را به آنان بیاموزند، و مایه‌های اصیل فرهنگ اسلامی را در اختیار ایشان قرار دهند، و آنان را برای تربیت زنان بادیه‌نشین و شهرنشین و پیرزنان و دختران جوان آماده سازند، تا بتوانند کار تبلیغ دین را در میان زنان برعهده بگیرند. چنین نیز بود، و امّهات مؤمنین، همسران پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- نقش عمده‌ای در نقل و روایت گفتار و رفتار و کردار آنحضرت در ارتباط با خانواده و نزدیکانشان داشته‌اند؛ به خصوص، بعضی از آنان، مانند عایشه، که عمرشان طولانی‌تر گردید، بسیاری از فرمایشات و شیوه‌های عملی پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- را برای مسلمین بیان کردند.


منبع: خورشید نبوت؛ ترجمهٔ فارسی «الرحیق المختوم» تالیف: شیخ صفی الرحمن مبارکفوری، ترجمه: محمد علی لسانی فشارکی، نشر احسان 1388

 

عصر اسلام

IslamAge.com