تاریخ چاپ :

2024 Oct 14

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

ایران در زمان خلافت علی رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1- فارس

منابع تاریخی می‌گویند علی بن ابی طالب رضی الله عنه  سهل بن حنیف انصاری رضی الله عنه  را فرماندار فارس قرار داد و سپس بعد از مدتی اهالی فارس از اطاعت او سرباز زدند و سهل بن حنیف را تقریبا در سال (37ه-) از آن جا بیرون کردند، آنگاه علی رضی الله عنه  با ابن عباس تماس گرفت و در مورد فارس با او بحث و تبادل نظر کرد و ابن عباس فرماندار بصره بود و بعد از رایزنی با گروهی از مردم ایشان و ابن عباس توافق کردند که ‌ابن عباس معاون خود زیاد بن ابیه را به عنوان فرماندار فارس به آن جا بفرستد، [1] و در اینجا ارتباط و پیوستگی بین ولایت بصره و فارس روشن می‌گردد، چنان که ‌ابن عباس در مورد اقلیم فارس به عنوان مسئول بصره‌احساس مسئولیت می‌کرد و با علی رضی الله عنه  توافق نمود که ‌یکی از معاونان خود را به فارس بفرستد تا اوضاع آن جا را کنترل نماید و امور را سامان دهد، زیاد همراه با چهار هزار سرباز به سوی فارس رهسپار گردید و بر این سرزمین مسلط شد و فتنه‌ها را در آن سرکوب کرد و توانست اوضاع را مهار کند، [2] و زیاد به توانمندی سیاسی کم نظیری معروف بود و توانست با کمترین هزینه‌ اوضاع را در آن جا آرام کند.[3]

طبری می‌گوید: وقتی زیاد به فارس آمد به سران آنجا پیام فرستاد و کسانی را که‌او را یاری کردند وعده و نوید داد و گروهی را تهدید نمود و بعضی از آنها را با بعضی دیگر درگیر کرد و اسرار بعضی را برای بعضی دیگر فاش کرد، آنگاه گروهی فرار کردند و گروهی باقی ماندند و یکدیگر را کشتند و او فارس را پاکسازی کرد و دیگر آن جا کسی نبود که با او بجنگد و همین کار را در کرمان کرد، [4] و سپس به فارس بازگشت و در میان آبادی‌های آن به گشت و گذار پرداخت، مردم ساکت شدند و اوضاع در آن سرزمین آرام گرفت[5].

زیاد امور و اوضاع فارس را سامان داد و قلعه‌هایی در آن ساخت و امور خراج و مالیات را مرتّب کرد و نیز تا پایان خلافت علی  رضی الله عنه  فرماندار آن جا بود و زیاد با توجه به سیاست و برخورداری از قدرت کنترل فارس معروف ترین فرماندار علی  رضی الله عنه  در آن جا به شمار می‌رفت [6]، در داخل اقلیم فارس تقسیماتی اداری وجود داشته، همانگونه که ‌از برخی فرمانداران که مختص به شهرهای مشخص در داخل اقلیم فارس نام برده شده ‌است، از جمله‌ اصطخر را نام برده‌اند که مندربن جارود [7] فرماندار آن بوده و با علی مکاتبه داشته، [8] همچنین زیاد بن ابی سفیان بعد از کشته شدن علی رضی الله عنه  در اصطخر سکونت و گوشه نشینی را اختیار کرد و در آن پناه گرفت، [9] و همچنین از اصفهان به عنوان یکی از بزرگترین آبادی‌ها و شهرهای فارس نام برده شده، [10] و از جمله فرمانداران علی در آن محمد بن سلیم[11] بود و معروفترین فرماندار علی در اصفهان عمر بن سلمه بود که ‌از اصفهان اموال و خوراکی‌هایی برای امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه  آورد و در سال(39ه-) در زمان علی رضی الله عنه  درهم به عنوان پول در این منطقه فارسی ضرب شد و تا کنون بعضی از آن درهم‌ها در موزه‌ی عراق نگهداری می‌شوند و عبارت‌های عربی بر آن نوشته شده و اضافه بر آن تاریخ ضرب آن نیز حک شده ‌است.[12]

 

2- خراسان

خراسان یکی از ولایت‌های پهناور و گسترده به شمار می‌رفت و در دوران خلفای راشدین به طور مستقیم و غیر مستقیم با بصره مرتبط بود و در دوران خلافت علی رضی الله عنه  رخدادها و حوادثی در تاریخ ذکر شده که در این ولایت اتفاق افتاده‌اند و نام بعضی از فرمانداران آن ذکر شده‌اند و همچنین از بعضی از امیران آبادی‌ها و شهرهای آنجا نام برده شده‌است و در تاریخ آمده که‌اولین فرماندار منصوب شده ‌از سوی علی رضی الله عنه  بر خراسان عبدالرحمّن بن ابزی بود، [13]و همچنین جعده بن هبیره[14] بن ابی وهب از والیان خراسان بود که ‌از سوی علی رضی الله عنه  به آن جا فرستاده شده بود و علی  رضی الله عنه  بعد از جنگ صفین در سال (37ه-) او را به آن جا فرستاد، اهالی خراسان مرتد شده بودند، ولی او کوشید آنها را ادب کند و بار دیگر امور آنجا را سامان دهد، [15]امّا موفق نشد، سپس علی یکی از فرماندهان خود را به خراسان فرستاد و او توانست با اهل خراسان صلح کند و بار دیگر امور آن را کنترل نماید.[16]، همچنین سیستان یکی از اقلیم‌های مجاور خراسان بود و هر دو اقلیم تا حدود زیادی مرتبط با فرماندار بصره بودند و اغلب این دو اقلیم با یکدیگر ارتباط اداری داشتند.

در تاریخ بعضی از فرمانداران سیستان در دوران علی ابن ابی طالب رضی الله عنه  ذکر شده‌اند، یکی از آنان عبدالرحمن ابن جزء الطایی [17]، بود بعد از جنگ جمل علی رضی الله عنه  او را به آن جا فرستاد، آنگاه گروهی از ارازل و اوباس تهی دست عرب او را کشتند و در سرزمین سجستان فساد و نابسامانی به پا کردند، در آن موقع علی رضی الله عنه  نامه‌ای برای ابن عباس فرستاد و از او خواست که فرمانداری دیگر به سبحتان بفرستد، آنگاه ‌ابن عباس ربعی بن کاسل عنبری را به سجستان فرستاد و ربعی توانست شورش تهیدستان عرب را خاموش کند و رهبر آنها را به قتل رسانید و منطقه را کنترل کرد و تا وقتی که علی رضی الله عنه  به شهادت رسید در آن جا باقی ماند.[18]

همدان یکی از مرزهای شرقی حکومت علی رضی الله عنه  بود، در دوران عثمان رضی الله عنه  همدان فرماندار مستقلی داشت و وقتی عثمان رضی الله عنه  وفات یافت جریربن عبدالله در آن جا فرمانداری می‌کرد و بعد از آن که با علی رضی الله عنه  به عنوان خلیفه بیعت شد و ایشان به عراق آمد، به جریر بن عبدالله پیام فرستاد که‌از مردم بیعت بگیرد و نزد او بیاید، [19] علی رضی الله عنه  پیام را با فرد مورد اعتمادی فرستاد و گفت: فلانی را نزد تو فرستاده‌ام، آنچه می‌خواهی از او بپرس و نامه‌ام را برای مسلمین بخوان.[20] جریر در کوفه نزد علی آمد و علی رضی الله عنه  او را به شام نزد معاویه فرستاد، او دوباره‌از شام بازگشت و وقتی آمد بوسیله بعضی از سربازان علی از آن جمله ‌اشتر و غیره مورد اهانت قرار گرفت و بعد جریر به شام بازگشت و به معاویه پیوست و پست فرمانداری را ترک کرد و این اندکی پیش از واقعه‌ی صفین بود.[21]

 

3- آذربایجان

وقتی عثمان بن عفان رضی الله عنه  وفات یافت اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان بود، وقتی با علی رضی الله عنه  بر خلافت بیعت شد به اشعث نامه نوشت که‌ از مردم برای او بیعت بگیرد، [22] چنین به نظر می‌آید که علی رضی الله عنه  از اشعث خواست که نزد او بیاید، او در کوفه به علی پیوست و سپس با او در جنگ‌ها مشارکت داشت و در جنگ صفین و جنگ با خوارج حضور یافت.[23] چنین بر می‌آید که علی رضی الله عنه  در این مدت سعید بن ساریه خزاعی را به فرماندار آذربایجان برگزید و سپس بار دیگر اشعث بن قیس را به عنوان فرماندار به اذربایجان فرستاد و علی رضی الله عنه  ولایت ارمنستان را چنان که بلاذری تصریح کرده‌است به آذربایجان ملحق کرد، [24] و اشعث بن قیس در زمانی که‌از سوی علی رضی الله عنه  فرماندار آذربایجان بود، کارهای مهمی‌کرد، او گروهی از عرب‌هایی را که ‌اهل خیر و بخشندگی بودند در اردبیل اسکان داد و آن را به شهر تبدیل کرد و پس از آن که ‌اهالی آن مسلمان شدند در آن جا مسجدی ساخت، [25] در تاریخ اسامی‌ بعضی از فرمانداران علی در بعضی از شهرهای دیگر شرق بیان شده ‌است، از آن جمله ‌اسامی ‌برخی از فرمانداران اهواز که ‌یکی از آنها خریت بن راشد بود که وی قبل از جنگ صفین فرمانداری یکی از ولایت‌های اهواز بود، وقتی علی رضی الله عنه  از صفین بازگشت خریت شروع به گردآوری سرباز و لشکر کرد و برای براندازی حکومت علی دعوت و تبلیغ می‌کرد و بر بعضی مناطق چیره شد، این خبر به علی رضی الله عنه  رسید و ایشان لشکری را به سوی او فرستاد که‌ آن لشکر توانست جنبش او را از پای درآورد و خودش را به قتل رسانید، [26] که به تفصیل در مورد آن سخن گفته خواهد شد.

از جمله فرماندهان علی در اهواز مصقله بن هبیره شیبانی بود، [27] او بعضی از اسیرانی را که لشکر علی رضی الله عنه  به اسارت گرفته بود خرید امّا نتوانست قیمت آنها را به طور کامل بپردازد، بنابراین به شام نزد معاویه گریخت، [28] و تاریخ نگار (خلیفه بن خیاط) از فرمانداری نام برده‌است که‌از سوی علی رضی الله عنه  بر سند مستقر شده بود و می‌گوید: او گروهی را جمع آوری کرد و در ایام علی رضی الله عنه  به سند رفت، امّا در یکی از جنگ‌ها او و همراهانش شکست خوردند و از لشکر او جز اندکی باقی نماند، [29] همچنین از جمله فرمانداران علی رضی الله عنه  (یزید بن حجیه تمیمی‌) را نام برده که‌ از سوی علی رضی الله عنه  بعد از جنگ صفین به عنوان فرمانداری بر شهر (ری) منصوب گردید، سپس علی رضی الله عنه  او را به اتهام دستبرد در خراج دستگیر نمود و در کوفه زندانی کرد و سپس او نزد معاویه در شام گریخت، [30] فرماندار مدائن سعد بن مسعود ثقفی بود که ‌او نقش مهمی‌در رویارویی با خوارج ایفا نمود و نامه‌های فراوانی بین علی و او و فرماندهان جنگی علی رضی الله عنه  در مورد خوارج رد و بدل گردید، چون خوارج کوشیدند خود را به مدائن برسانند، [31] و معروف است که سعد در زمان عدم حضورش برادر زاده‌اش مختار بن ابی عبید ثقفی[32] را به عنوان جانشین خود در مدائن قرار داد و علی رضی الله عنه  به علت اینکه مختار ثقفی دستبرد نامشروعی[33] در اموال خراج زده بود بر او خشمگین شد، سعد یکی از فرماندهان معروف و به نام علی به شمار می‌آید و شاید نزدیک بودن حوزه فرمانداری او به کوفه دلیل اصلی مشارکت او با علی رضی الله عنه  در بسیاری موارد بود.

 مورخ ابوحنیفه دینوری اسامی ‌بعضی از فرمانداران علی را در مناطق مختلف ذکر کرده‌است.[34]

از آنچه گذشت دیدیم که علی رضی الله عنه  تلاش‌های زیادی برای سامان دادن امور ولایت مبذول نمود و او با مشکلات ودشواری‌های زیادی در مورد فرمانداری‌ها مواجه بود و شماری از ولایت‌ها مثل یمن و حجاز و مصر از قلمرو حکومت او خارج شدند و همچنین موفق نشد که بر بعضی از ولایت‌ها همچون شام و فلسطین چیره شود و سرزمین‌هایی که همواره تحت تصرف حکومت او بودند، یعنی عراق و فارس هم مشکلاتی بر او داشتند و او در این دو سرزمین از مشکلات زیادی رنج می‌برد و در رأس همه مشکلات مشکل خوارج بود که در این مناطق ظهور کرده بودند، به خصوص در سالهای اخیر حکومت علی رضی الله عنه  خوارج بیشتر عرض اندام می‌کردند، بنابراین در نتیجه ‌اوضاع این مناطق کاملا آرام نبود و همچنین در فارس و خراسان و سجستان شورش‌های متعددی سر بر افراشت که در بعضی‌ها فرمانداران علی رضی الله عنه  کشته شدند، از بارزترین مشکلاتی که علی رضی الله عنه  با آن موجه گردید اختلاف با برخی از فرمانداران بود که در نتیجه ولایت‌های آنان را از دستشان گرفت، مثل جریربن عبدالله در همدان و مفضله بن هبیره در اهواز و غیره و اینگونه روشن می‌شود که علی رضی الله عنه  دوران خلافت خویش را با جهاد در جبهه‌های داخلی سپری کرد، جبهه‌هایی که بسیاری اوقات او را از سامان بخشیدن آن سرزمین آنگونه‌ای که خود می‌خواست باز می‌داشتند و ایشان  رضی الله عنه  با مشکلات و موانع زیادی روبرو بود که توان و انرژی ایشان را از بین بردند و تلاش‌های او را بی نتیجه کردند و این مشکلات توجه تاریخ نگاران را معطوف به خود نموده، در نتیجه‌ آنها بدان پرداخته‌اند و امور ساماندهی و اداری این ولایت‌ها را زیر نظر گرفته‌اند.[35]

 

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب علی ابن ابیطالب رضی الله عنه ، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

-------------------------------------------------------------

[1]- تاریخ طبری 6/71

[2]- تاریخ طبری 6/53

[3]- ولایه‌البلدان 2/21

[4]- تاریخ طبری 6/53

[5]- تاریخ طبری 6/53

[6]- الولایة علی البلدان 2/21

[7]- الطبقات الکبری 5/561، 7/87

[8]- تاریخ یعقوبی 2/203، الولایة علی البلدان 3/22

[9]- الاخبار الطوال ص 219، الولایة علی البلدان 2/22

[10]- معجم البلدان 1/207

[11]- الاخبار الطوال ص 153، الولایة علی البلدان 2/22

[12]- الدراهم الاسلامیه للخلفاء الراشدین ص 5

[13]- فتوح البلدان ص 399

[14]- تهذیب الکمال 1/191، الولایة علی البلدان 2/23

[15]- فتوح البلدان ص 399، الولایة علی البلدان 2/23

[16]- تاریخ خلیفه بن خیاط ص 199، الولایة علی البلدان 2/23

[17]- الولایة علی البلدان 2/23

[18]- فتوح البلدان ص 387، الاخبار الطوال ص 153 الولایة علی البلدان 2/153

[19]- تاریخ طبری 5/599

[20]- الفتوح الن اعثم کوفه 2/363، الولایة علی البلدان 3/167

[21]- تاریخ طبری 5/600، 601

[22]- تاریخ طبری

[23]- تاریخ خلیفه‌ابن خیاط ص 193، الولایة علی البلدان 2/24

[24]- فتوح البلدان ص 207، الولایة علی البلدان 2/24

[25]- فتوح البلدان 324، الولایة علی البلدان 2/25

[26]- تاریخ یعقوبی 2/95، تاریخ طبری 6/27، 47

[27]- الانساب سمعانی 7/438، الولایة علی البلدان 2/25

[28]- البدایة و النهایه 7/310، الولایة علی البلدان 2/25

[29]- تاریخ خلیفه ص 200، الولایة علی البلدان 2/25

[30]- نهایة الارب 20/197، الولایة علی البلدان 2/26

[31]- تاریخ طبری5/690

[32]- تاریخ طبری 5/690

[33]- التمهید و البیان ص186، الولایة علی البلدان 2/26

[34]- الاخبار الطوال ص 26 به نقل از الولایة علی البلدان 2/26

[35]- الولایة علی البلدان 2/27