سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

21 تير 1404 16/01/1447 2025 Jul 12

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7787109
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 14   تعداد بازدید: 3608 تاریخ اضافه: 2010-12-01

سلطان سلیم دوم (974 - 982 هـ)

سلطان سلیم دوم یازدهمین خلیفه‌ی  عثمانی در سال 930هـ در دوران خلافت پدرش دیده به جهان گشود، وی پس از وفات پدرش در 9 ربیع الاول سال 974هـ خلافت را عهده‌دار شد.

او فردی کریم، مهربان، دوستدار علم و علما و اهل خیر بود. صدقات را برای اهل حرمین شریفین چند برابر کرد و همچنین دستور داد تا مسجد الحرام را بازسازی کنند.

وی در زمینه‌ی استمرار فتوحات، ضعیف بود، و نتوانست فتوحات پدرش سلیمان را حفظ کند، و اگر  وزیر زیرک و سیاستمدارش محمد پاشا الصقلی نبود، حکومت وی از بین رفته بود. محمد پاشا برای بازگشت هیبت عثمانی‌ها و کاشت هیبت و ترس در قلوب دشمنان اقدامات مؤثری از خود نشان داد.

در سال 976هـ پیمان صلح با اتریش بسته شد، که به موجب این معاهده آن‌ها ملزم به پرداخت جزیه‌ی سالیانه به عثمانی‌ها بودند.

تجدید آتش بس با پادشاه فرانسه (شارل نهم)

عثمانی‌ها در سال 980هـ با پادشاه لهستان و پادشاه فرانسه (شارل نهم) تجدید آتش بس نمودند، بر اساس این آتش بس به امتیازات کنسولگری فرانسه افزوده شد، و برادر پادشاه فرانسه (هنری دی فالوا) به عنوان پادشاه پولونیا تعیین شد، دادن برخی از امتیازات به فرانسه سبب شد تا آن‌ها گروه‌های دینی نصرانی را به تمامی نقاط دولت عثمانی که نصاری در آنجا ساکن بودند ارسال کنند، به ویژه سرزمین شام که در ارسال گروه‌های دینی نصرانی به آن منطقه بیشتر تلاش شد.

این مساله یعنی زیاد شدن نفوذ فرانسه در میان نصاری در سرزمین‌های زیر سلطه‌ی عثمانی سبب عصیان و بیشتر شدن شورش‌ها شد که به نوبه‌ی خود بعدها به ضعف دولت عثمانی کمک کرد. حفاظت از جنسیات و زبان اقلیت‌های مسیحی یکی از مهم‌ترین نتایج ارسال گروه‌های دینی نصرانی بود، تا چنانچه دولت عثمانی رو به ضعف نهاد این گروه‌ها بتوانند با کمک و تایید حکومت‌های اروپایی دست به شورش زده، و خواستار استقلال شوند.

تجدید امتیازات قبلی در دوره‌ی خلفای بعدی بر  نتایج سوء این امتیازات افزود، و بر ضعف دولت در امور مختلف تأثیرات به سزایی نهاد.

حاکم خوارزم از سلطان سلیم دوم درخواست حمایت می‌کند

حاکم خوارزم در طی نامه‌ای به سلطان سلیم دوم شکایت برد که شاه فارس حجاج ترکستان را هنگام عبور از مرز دستگیر می‌کند، و همچنین مسکو بعد از سیطره بر آستراخان، از عبور حجاج و تجار ممانعت به عمل می‌آورد، و در مقابل آن‌ها مانع قرار می‌دهد. به همین سبب حاکم خوارزم و حاکم بخارا و سمرقند از سلطان سلیم دوم خواستند تا به قصد باز شدن مسیر حجاج، شهر آستراخان را فتح کند. دولت عثمانی درخواست آن‌ها را پذیرفت، و در طی سال‌های 976 - 977هـ برای استیلاء بر آستراخان ارتش بزرگی را تدارک دید.

این حمله به خاطر اسباب طبیعی به شکست انجامید، اما اعتراض دولت عثمانی نسبت به توسعه‌ی روسیه در شمال و غرب دریای سیاه برای آن‌ها مشخص گشت.

فتح قبرص

جزیره‌ی قبرص یکی جزایر مهم و استراتژیک برای غرب به شمار می‌رفت. ایتالیا و اسپانیا به اهمیت این جزیره پی بردند، به همین خاطر قصد ایجاد پیمانی علیه عثمانی‌ها داشتند، ولی هیچ کاری برای نجات قبرص در برابر لشکر عثمانی انجام ندادند.

فتح قبرص در ربیع الثانی سال 979هـ مصادف با آگوست 1571م صورت گرفت. عثمانی‌ها پس از فتح قبرص تعداد زیادی از ساکنان آناتولی را به آن‌جا انتقال دادند، که تا به امروز از نسل و نوه‌های آنان در این جزیره باقی مانده است. بیشتر لشکر عثمانی هنگام رسیدن فصل زمستان آن منطقه را ترک گفتند، و نبردها نیز در این وقت از سال متوقف می‌شد.

نبرد لیپانتو

پس از زیاد شدن خطر عثمانی‌ها بر اروپا، به ویژه پس از فتح جزیره‌ی قبرص و برخی مواضع در دریای آدریاتیک و جنگ جزیره‌ی کریت، اتحاد جدید اروپایی‌ها شکل گرفت. ناوهای جنگی ونیز با اسپانیا و گروه سواران مالت متحد شدند و خود را برای نبرد دریایی با عثمانی‌ها آماده کردند.

در این نبرد دریایی که در سال 979هـ بین گروه اورپایی‌ها و عثمانی‌ها صورت گرفت، نیروی دریایی عثمانی‌ها با شکست مواجه شد. در طی این جنگ مسیحیان به 130 کشتی جنگی و 300 توپ و 30 هزار اسیر دست یافتند.

این پیروزی در اروپا سر و صدای زیادی به پا کرد؛ پاپ در کلیسای واتیکان از رهبر این نبرد دریایی به نام «دون جوان» تشکر کرد. هنگامی که خبر شکست عثمانی‌ها به استانبول رسید، مسلمانان می‌خواستند با تشکیل نیروی جدید دریایی علیه نصاری جهاد کنند، اما وزیر، محمد صقلی مانع این امر شد، و آن را در آن زمان به صلاح ندانست.

دولت عثمانی پس از این شکست تعداد زیادی کشتی جنگی را برای نبرد با نصاری آماده ساخت، تا جایی که ونیز ترسید و پیشنهاد صلح را به عثمانی‌ها داد. آن‌ها در مقابل صلح حاضر شدند تا غرامت جنگی را به عثمانی‌ها پرداخت کنند، و به سیادت عثمانی‌ها بر جزیره قبرص نیز معترف شدند.

حمله‌ی سلطان سلیم برای فتح یمن

اوضاع داخلی یمن با ظهور شخصی به نام مطهر بن شرف الدین که زیدی مذهب بود، نا آرام شده بود، وی مردم را به شورش علیه سلطان سلیم تشویق می‌نمود، لذا خطر بزرگی برای دولت عثمانی به شمار می‌آمد.

سلطان سلیم دوم لشکر بزرگی به رهبری عثمان پاشا، به سوی سرزمین یمن فرستاد. لشکر عثمانی توانستند بر عدن و صنعاء سیطره یابند، و در سال 980هـ با مرگ امام زیدی مطهر بن شرف الدین این شورش به پایان رسید. و دولت عثمانی از شر این فتنه راحت شد.

سیاست عثمانی‌ها پس از نبرد لیپانتو تغییر یافت، به گونه‌ای که اولویت را برای محافظت از اماکن مقدسه‌ی اسلامی، و سپس محافظت از دریای سرخ و خلیج فارس قرار دادند. اما این امر مستلزم نیروی دریایی نیرومندی برای مقابله با پرتغالی‌ها بود.

آزاد نمودن تونس از اشغال اسپانیا 

اسپانیا در سال 980 هـ پس از پیروزی اروپا در نبرد لیپانتو قصد اشغال تونس نمود،. آنان توانستند در همان سال تونس را به اشغال خویش در آورند، اما عثمانی‌ها به سرعت برای بیرون راندن اسپانیا اقدام نمودند و در سال 981هـ  تونس به امپراتوری عثمانی باز گردانده شد. سنان پاشا کسی بود که در نبرد آزادی تونس رهبری نبرد را بر عهده داشت.

دفاع از سلطان سلیم و ذکر وفات وی

مستشرق "کارل بروکلمان" سلطان سلیم دوم را به اسم "سکیر" (دائم الخمر) وصف کرده است.  همچنین وی را شخصی فاسق و هم‌نشین با دوستان بد و فاسق و عاصی تلقی نموده است. «دکتر عبدالعزیز الشناوی» رحمه الله تحت تأثیر کلام این مستشرق واقع شده است، اما «دکتر جمال عبدالهادی» این اتهامات را رد نموده، و دلایل خود را چنین بیان داشته است:

اولاً: شهادت کافر علیه مسلمان مردود و غیر قابل قبول است، و چگونه نویسندگانی از جامعه‌ی مسلمان به ذکر این گواهی و افترا می‌پردازند، آیا در مدرسه‌ی اسلام یاد نگرفته‌اند که خداوند می‌فرماید: {لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا} (نور: 12).

ثانیاً: مستشرقان و کسانی که بر راه و روش آنان هستند، عادت کرده‌اند که حکام مسلمان و مجاهدان را به شکل مست شدگانی نشان دهند که از ارتکاب گناه و جنایت پرهیز نمی‌کنند.

آنان حتی عادت به طعن وارد کردن در دین خدا و انبیا و رسل دارند، پس چگونه در حالی که به امانت‌دار نبودن آن‌ها آگاه هستیم نوشته‌های آنان را در مورد حکام و مجاهدان مسلمان قبول می‌کنیم؟

در مورد وفات وی مورخین غربی سبب آن را زیاده روی در نوشیدن خمر ذکر کرده‌اند، ولی مورخان مسلمان سبب مرگ وی را لغزیدن وی در حمام بیان کرده‌اند، که به خاطر آن به شدت به زمین خورد و بیمار گشت، سپس با همین بیماری در سال 982هـ دار فانی را وداع گفت.

شناسنامه‌ی یازدهمین خلیفه‌ی عثمانی

نام كامل

سلطان سليم دوم فرزند سليمان قانونی بن سليم اول بن بايزيد بن محمد فاتح بن مراد بن محمد بن بايزيد بن مراد بن اورخان بن عثمان بن ارطغرل

ترتیب در خلافت

يازدهم

تاريخ ميلاد

930هـ

دوران خلافت

(974-982هـ/1566-1574م)

تاريخ وفات

982هـ

خلیفه‌ی قبلی

سلطان سلیمان قانونی

خلیفه‌ی بعدی

سلطان مراد سوم

ترجمه و تحقیق: أبو أنس

سايت عصر اسلام

www.IslamAge.com


مصادر و مراجع:

* الدولة العثمانیة- تألیف: دکتر علی محمد صلابی.

* الدولة العثمانية في التاريخ الإسلامي الحديث - تألیف: اسماعيل احمد ياغى

* سایت ويكيبيديا، سایت قصة الإسلام ، الموسوعة الحرة- سایت إسلام أون لاین . نت -  سایت المعرفه

* تاريخ الدولة العلية العثمانية - تألیف: محمد فریک بک

* التاريخ الاسلامى، العهد العثمانى ، تألیف محمود شاکر، المکتب الإسلامی، الطبعة الثالثة، 1411هـ/1991م.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان