سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

12 ارديبهشت 1404 04/11/1446 2025 May 02

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 575
بازدید کـل سايت: 7630762
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 242   تعداد بازدید: 3005 تاریخ اضافه:

انواع هزینه‌های عمومی در عهد عثمان رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1- هزینه‌های خلیفه

عثمان بن عفّان، از بیت‌المال، هیچ مبلغی را دریافت نمی‌نمود، او که از ثروتمندترین قریشیان بود و در تجارت بسیار فعال، هزینه‌های خانواده و اطرافیان خویش را از ثروت خود پرداخت می‌کرد.

 

2- پرداخت حقوق والیان از محل بیت‌المال

در عهد عثمان، حکومت به ولایت‌های متعددی تقسیم شده بود که خلیفه برای هر یک از این ولایت‌ها، یک والی تعیین می‌نمود، این والیان حقوق خود را از بیت‌المال دریافت می‌کردند ودر اجرای قوانین و اداره ولایتِ تحت تسلط خود، احکام شریعت را مبنا قرار می‌دادند. اگر خلیفه، برای بیت‌المال یک ولایت، مسئولی را تعیین نمی‌نمود، خودِ والی مسئولیت آن‌را به عهده می‌گرفت و بر جمع‌آوری درآمدهای حاصله از جزیه، خراج و عشریه نظارت می‌کرد. او هر مقدار از این درآمدها را لازم می‌دید، صرف نیازهای آن ولایت می‌کرد و مازاد آن را به بیت‌المال حکومت، که در مدینه قرار داشت، ارسال می‌کرد؛ اما زکات هر ولایت که از ثروتمندان آن‌جا اخذ می‌شد، در رفع نیازهای فقرا و ایتامِ همان ولایت هزینه می‌شد.[1]

 

3- پرداخت حقوق سربازان از محل بیت‌المال

در عهد عثمان، سربازان علاوه بر سهمی که از غنایم به دست می‌آوردند، از بیت‌المال ولایتی که در آن‌جا استقرار داشتند، حقوق دریافت می‌کردند.

به عنوان مثال، عثمان بن عفّان در نامه‌ای خطاب به عبدالله بن سعد بن ابی‌سرح، والی مصر، نسبت به وضعیت سربازانِ مستقر در آن‌جا چنین گفته است:

«ای عبدالله بن سعد! همانطور که می‌دانی، امیرالمؤمنین، نسبت به اسکندریه حساسیت و اهتمام ویژه‌ای دارد، به ویژه آن‌که دوباره رومیان پیمان صلح شکسته و بدانجا حمله کرده‌اند؛ بنابراین سربازان را در آن‌جا نگهدار تا از آن حفاظت کنند و تو نیز در مقابل، حقوق و ارزاق آنان را پرداخت کن و هر شش ماه، نیروهای تازه نفس را به جای آنان مستقر کن».[2]

 

4- پرداخت هزینه‌های حج از محل بیت‌‌المال

در عهد عثمان، هزینه‌های حج از محل بیت‌المال تأمین می‌شد. به عنوان مثال، پرده‌های کعبه را از نوعی کتان که در مصر بافته می‌شد، درست می‌کردند.[3]

 

5- تأمین هزینه‌های بازسازی مسجدالنبی از محل بیت‌المال

در نخستین روزهای آغاز خلافت عثمان، مردم از عثمان درخواست کردند که او مسجدالنبی را توسعه دهد. در آن ایام، به دلیل گسترش روزافزون سرزمین‌های تحت سیطره اسلام، ساکنان مدینه، روز به روز بیشتر می‌شدند و به همین دلیل این مسجد، به ویژه در نمازهای جمعه، گنجایش آن همه نمازگذار را نداشت.

عثمان نیز این امر را لازم دید و یک روز، پس از گذاردن نماز ظهر در مسجد، بر منبر رفت و بعد از حمد و ثنای خداوند، به مردم چنین گفت:

«ای مردم! من قصد دارم مسجد رسول خدا صلی الله عليه وسلم را بازسازی و توسعه دهم؛ من از رسول خدا صلی الله عليه وسلم شنیدم که فرمود:

«مَنْ بَنَی مَسْجِداً بَنَی اللهُ له بیتاً فی الجَنَّةِ».

(هرکس مسجدی را بنا کند خداوند، در بهشت خانه‌ای را برایش فراهم مي‌آورد).

قبل از من نیز، عمربن خطاب، که خدایش از او خشنود باشد، به همین کار اقدام نمود و مسجد رسول خدا صلی الله عليه وسلم را توسعه و گسترش داد. من با صاحب‌نظران و بزرگان صحابه رسول خدا صلی الله عليه وسلم مشورت نمودم و اجماعاً به این نتیجه رسیدیم که مسجد رسول خدا صلی الله عليه وسلم را تخریب و آن‌را از نو و در مقیاس بسیار بزرگتري بازسازی کنیم».

مردم نیز از این تصمیم عثمان استقبال نمودند. فردای آن روز عثمان به طور مستقیم، در امر بازسازی مسجد مشارکت فعال نمود و بر روند کار نظارت می‌کرد.[4]

 

6- تأمین هزینه‌های توسعه مسجدالحرام از محل بیت‌المال

مسجدالحرام در زمان رسول خدا صلی الله عليه وسلم تنها شامل کعبه و یک محوطه تنگ و باریک در اطراف خود می‌شد که مردم در آن‌جا حج به جا می‌آوردند و نماز می‌گذاردند. در عهد ابوبکر نیز، وضع به همان صورت باقی ماند؛ اما در عهد عمر فاروق، به دلیل توسعه فتوحات و گسترش مملکت اسلامی، دیگر مسجد، گنجایش­ خیل عظیم حجاج و مسلمانانی را که به دین اسلام می‌گرویدند و بدانجا می‌آمدند، نداشت و به همین دلیل، عمر، تعدادی از خانه‌های اطراف کعبه را خریداری نمود و پس از تخریب آن‌ها و افزودن زمین آن‌ها به محوطه کعبه، دیواری کوتاه به دور خود کعبه کشید. در عهد عثمان نیز، به دلیل گسترش روزافزون دامنه اسلام و اسلام آوردن ملل مختلف، مسجد نيز می‌بایست گسترش یابد. به همین خاطر عثمان، همانند عمر، خانه‌های اطراف کعبه را از صاحبان آن‌ها خریداری نمود و با افزودن زمین آن خانه‌ها به محوطه کعبه، دیواری کوتاه را که به قامت یک مرد نیز نمی‌رسید، به دور کعبه کشید.[5]

از طرف دیگر در سرتاسر ولایات مملکت اسلامی، والیان به ساخت و بنای مساجد روی آوردند؛ آنان هزینه‌های ساخت آن مساجد را از بیت‌المال ولایت خود پرداخت می‌نمودند که به عنوان مثال می‌توان به بنای مسجد الرحمه در اسکندریه و مسجد شهر اصطخر (فیروزآباد) اشاره نمود.[6]

 

7- تأسیس اولین ناوگان دریایی

در عهد عثمان و از محل ذخایر بیت‌المال مسلمین، اولین ناوگان دریایی مسلمانان تأسیس گردید.[7]

که در مبحث فتوحات، به طور مفصّل به تأثیرات این ناوگان در فرآیند نبرد با دشمنان، خواهیم پرداخت.

 

8- واگذاری بندر شعبیه به جده

در سال بیست و ششم بعد از هجرت، مردم مکه به حضرت عثمان پیشنهاد کردند که ایشان بندر مکه را از شعیبه به منطقه جدّه که به مکه نزدیکتر بود، منتقل نمایند. حضرت عثمان نیز همراه تنی چند از یاران خود بدانجا رفتند و چون آن‌جا را مشاهده نمودند، دستور دادند که بندر را بدانجا تغییر دهند. سپس خود به درون آب وارد شدند و به شنا پرداختند و به یاران گفتند: «که این‌جا مکان پرخیر و برکتی است». همچنین به یاران خود گفتند: «به این شرط که پایین تنه خود را بپوشانید می‌توانید وارد آب  شوید». سپس حضرت عثمان از راه عسفان به مدینه بازگشتند. مردم پس از تغییر بندر مکه از شعیبه به جدّه، از آن‌زمان تا به امروز از این منطقه به عنوان بندر مکه مشرفه استفاده می‌کنند.[8]

 

9- پرداخت هزینه حفر چاه‌ها از بیت المال

از جمله مهمترین کارهایی که در عهد عثمان و از محل بیت‌المال مسلمین صورت گرفت، حفر چاهی به نام «أریس» به سال سی‌ام بعد از هجرت بود که در فاصله دو مایلی مدینه قرار داشت. ماجرای حفر آن از این قرار بود که روزی عثمان بر دهانه آن چاه نشسته بود که انگشتر رسول خدا صلی الله عليه وسلم از انگشت عثمان به درون چاه فرو افتاد، مسلمانان هرچه جستجو کردند، نتوانستند آن‌را در درون چاه بیابند، عثمان از این حادثه بسیار اندوهگین شد و چون از یافتن خاتم نا امید شد، دستور داد برایش انگشتری از نقره و به همان شکلِ انگشتر رسول خدا صلی الله عليه وسلم بسازند که منقش به «محمد رسول الله» باشد، نقل است که این انگشتر تا زمان شهادت ایشان همچنان در دستان آن حضرت بود و چون شهید شد، انگشتر به طور نامعلومی ربوده شد و هیچ‌کس ندانست که چه کسی آن‌را برده است.[9]

 

10- پرداخت دستمزد به مؤذنین از محل بیت‌المال

عثمان بن عفّان نخستین فردی بود که برای مؤذنان، حقوقی تعیین نمود. امام شافعی در این رابطه چنین گفته است: «پیشوای راه هدایت، حضرت عثمان بن عفّان، برای مؤذنین، از محل بیت‌المال، دستمزدی را مشخص نمودند»[10]. عثمان، مبلغی را به عنوان دستمزد اذان گفتن تعیین نمود، اما هیچ‌کس را برای اذان گفتن أجیر ننمودند.[11]

 

11- تلاش در راه نشر اهداف والای اسلام

در عهد خلفای راشدین، بیت‌المال علاوه بر تأمین هزینه‌های اداره‌ي دولت و برآورده کردن منافع و نیازهای مردم، نقش بسزایی در نشر اهداف والای آن دولت اسلامی و اشاعه دین بر حق خداوند، ایفا می‌کرد، از محل بیت‌المال بود که ناوگان دریایي دولت تأسیس شد، مسجدالنبی و مسجدالحرام بازسازی شدند، دستمزد مؤذنان و حقوق والیان، قاضیان، سربازان و کارمندان دولت پرداخت می‌گردید، هزینه‌های مناسک حج و تهیه پرده‌های کعبه تأمین می‌شد و حفر چاه‌هایی که آب شرب مردم را تأمین می‌کردند، صورت می‌گرفت. زکات و خمس غنایم نیز که از منابع درآمد بیت‌المال بودند، در رفع نیازها و تأمین مایحتاج اقشار ضعیف جامعه، چون فقرا، مساکین، ایتام و افراد غریب، مسافران و بردگان صرف می‌شد.[12]

 

وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب عثمان ابن عفان، تالیف: محمد علی صلابی

 


سایت عصر اســـلام

IslamAgae.Com

--------------------------------------------------

[1]- السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان، 130.

[2]- السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان، 140 –141.

[3]- السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان، 140-141.

[4]- البدایة و النهایة (7/60) و تاریخ الطبری (5/267).

[5]- تاریخ الطبری (5/250) و ذوالنورین، محمد رشید، 25.

[6]- السیاسة المالیه لعثمان بن عفّان، 147 –148.

[7]- همان، 148.

[8]- محمدرشید رضا، ذوالنورین عثمان بن عفّان، 26.

[9]- البدایة و النهایة (7/161) و تاریخ الطبری (5/284).

[10]- موسوعة فقه عثمان بن عفّان، 14.

[11]- موسوعة فقه عثمان بن عفّان، 14.

[12]- السیاسة المالیة لعثمان بن عفّان، 150.

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان