سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7089974
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 350   تعداد بازدید: 2561 تاریخ اضافه: 2010-03-26

بیعت با علی رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

روز جمعه بیست و پنجم ماه ذی‌الحجه سال سی و پنج هجری اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم  زیر فشار سبأیان و شمشیرهای از نیام کشیده آنها در مسجد نبوی گردهم آمدند، و بالای سر هر یک از اصحاب فردی سبأی مسلح را قرار دادند!؟

حضرت علی‌بن ابیطالب رضی الله عنه  به مسجد آمد و بر روی منبر رفت و فرمود :

«ای مردم! تصمیم‌گیری در مورد انتخاب امیرالمؤمنین حق شماست و هیچکس بدون رأی و انتخاب و بیعت شما حق ندارد، آن مقام را در اختیار بگیرد!»

دیروز پس از توافق در مورد یک موضوع از هم جدا شدیم، اگر می‌خواهید من آماده‌ام با من بیعت نمایید وتوافق دیروز را عملی نماییم! اگر به صلاح نمی‌دانید، هر کس را که خود می‌خواهید انتخاب کنید! و مطمئن باشید در دل من نسبت به هیچکس هیچ چیز نخواهد بود و همراه با شما با او بیعت خواهم کرد!!»

اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم  گفتند : ما بر سر توافق دیروز خود پابرجاییم و به خلافت و امارت تو رضایت داریم، اکنون دست خود را به ما بده تا با بیعت کنیم :

حضرت علی رضی الله عنه  خود را برای بیعت مردم آماده نمود، و اصحاب رسول خدا برخاستند و یکی پس از دیگری با او بیعت نمودند!

آن عده از اصحابی که از جریان فتنه خود را کنار کشیده بودند، مانند : سعدبن ابی‌‌وقاص، سعیدبن زید، عبدالله بن عمر، اسامه‌بن زید و محمدبن مسلمه رضی الله عنهم  همه آمده و با حضرت علی بیعت خلافت نمودند!

بدین ترتیب از طرف اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم  با حضرت علی رضی الله عنه  بیعت صورت گرفت و هیچکس نبود که با او بیعت نکند و پس از آنان همة مردم مدینه – حتی نیروهای سبأی که مدینه را اشغال کرده بودند – با او بیعت کردند!

بعضی از اصحاب ضمن بیعت خطاب به حضرت علی گفتند بر اساس اجرای کتاب و احکام او بر دور و نزدیک و بزرگان و مستمندان با تو بیعت می‌کنیم، حضرت علی نیز با این شرط ایشان موافقت فرمود.( تاریخ طبری : ج 4 ص 434 – 435)

 

خطابة پس از بیعت

پس از آنکه مردم با حضرت علی رضی الله عنه  بیعت نمودند، او برخاست و بر روی منبر رفت و فرمود :

«... خداوند عزّوجلّ کتاب هدایتگری را نازل فرموده وهمه خیر و شر را در آن بیان نموده، در پی خیر باشید و از شر دوری کنید! به فرایض خداوند پایبند باشید، در جهت رضایت خداوند آنها را انجام دهید، تا به رفتن شما به بهشت بیانجامد!

خداوند حرام‌هایی را که ناشناخته نیستند حرام گردانیده، و احترام انسان مسلمان را بر همة حرمتها ترجیح داده و به وسیله «اخلاص و توحید» است که به مسلمانان قوّت و عزّت داده است!

مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند، و به غیر از آنچه خداوند واجب گردانیده اذیت و آزار هیچ مسلمانی روا نیست.

امور مردم را دریابید! مرگ به سراغ همه انسان‌ها خواهد آمد، مردم پیش روی شمایند و اجل و مرگ، آغوش خود را برایتان باز کرده! بردبار و اهل تسامح باشید، موفق می‌شوید! و مردم بیشتر در انتظار عاقبت خویش هستند.

ای بندگان خدا! در مورد مردم و میهن از خدا پروا کنید شما در مورد همه چیز حتی پرندگان و چرندگان مسئولیت دارید!

خداوند را فرمانبرداری کنید و از نافرمانی او پرهیز نمایید!

هر گاه خیری را دیدید آن را به دست آورید و هر گاه شری را مشاهده نمودید از آن دوری نمایید!

خداوند متعال می‌فرماید :

 

«وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآَوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »(الانفال : 26)

«به یاد بیاورید هنگامی را که گروه اندک و ضعیفی (در مکه) بودید، و می‌ترسیدید که دیگران شما را بربایند! ولی خداوند شما را (در سرزمین مدینه) پناه و مأوی داد و یاریتان نمود و نیرو بخشید و از روز‌ی‌های پاک شما را بهر‌ه‌مند گردانید، تا اینکه او را سپاسگذاری کنید.»

 

 

مشروعیت بیعت با علی رضی الله عنه  

بدین ترتیب بر پایة اصول و مبانی صحیح اسلامی از طرف اهل شورا و حل و عقد مسلمانان، حضرت علی رضی الله عنه  انتخاب گردید و همة مردم مدینه با او بیعت کردند!

بیعت با حضرت علی به هیچوجه تحت تأثیر تسلط باند برانداز سبأیه بر مدینه قرار نگرفت و پیوستن سبأیان به سپاهیان تحت فرمان حضرت علی بر روی مشروعیت آن تأثیر نداشت.

زیرا بیعت با او، ضرورتی حتمی پیدا نموده بود، تا مسلمانان را در صف واحدی قرار دهد و امورشان را تدبیر و اداره کند و پس از آن در مورد بازخواست و محاکمه و مجازات کسانی که به فتنه‌انگیزی پرداخته و حضرت عثمان را به شهادت رسانیده بودند، اقدام نماید!

 

وقتی کسانی که او را انتخاب کرده و به خلافت او رضایت داده و با او بیعت نمودند، از اولیای امور و اصحاب اهل شورا و حل و عقد بوده، مهر تأیید و نشانة آن است که، خلافت حضرت علی از سلامت و مشروعیت کامل برخوردار بوده است!

از طرفی ملاحظه می‌نماییم که تن دادن حضرت علی به قبول مقام خلافت به دنبال درخواست و اصرار بزرگان اصحاب و مؤمنین پاک و پرهیزکار و چندین بار خودداری و مخالفت حضرت علی صورت گرفته بود و در نهایت از رأی خود خود صرفنظر نمود و به خواست ایشان تسلیم شد! حضرت علی به هیچوجه در پی به دست آوردن مقام خلافت نبود و آن را نمی‌خواست و به خاطر احراز مقام امارت مؤمنین سعی و تلاش نمی‌کرد، و به هیچوجه برای به دست گرفتن زمام امور خلافت – برخلاف گمان عده‌ای بدخواه و جاعلان روایت‌های تاریخی - علیه حضرت عثمان توطئه‌چینی نکرده بود!

 

دیدیم که تن دادن حضرت علی به قبول مقام خلافت صرفاً در راستای تلاش برای نجات مسلمانان و حفظ وحدت و حل مشکلات آنان بوده است، و به درستی می‌دانست که مقام خلافت مسئولیت است نه غنیمت و به تلاش و زحمت نیاز دارد و به هیچوجه دست آورد و منافعی شخصی را برای او در پی ندارد.

حضرت علی رضی الله عنه  همراه با قبول مقام خلافت می‌دانست که به چه میدانی گام می‌نهد و به اهمیت و حساسیت آن واقف بود، و به تبعات و پیامدهای آن آگاهی داشت، او به خاطر حفظ مصالح مردم گام نهادن در این راه سخت و پرمشقت و زحمت را افتخار و خیر و عبادتی بزرگ می‌دانست.

حضرت علی رضی الله عنه  می‌توانست خود را از کنار بکشد و وارد میدان نشود، و همچون تعدادی دیگری از اصحاب، خود را از بحران‌ دور نگاه دارد، و آسایش و سلامت خود را برگزیند! اگر این چنین هم می‌کرد، خاطی و مقصر به شمار نمی‌آمد!

اما چه کسی باید سکاندار کشتی طوفان‌زدة مسلمانان می‌گردید و آن را به ساحل نجات می‌رسانید و از وحدت مسلمانان محافظت می‌نمود و امورشان را سر و سامان می‌بخشید؟!

حضرت علی‌بن ابیطالب رضی الله عنه  با اقدام به قبول خلافت گزینة مهم و حساس و پرمسئولیتی را انتخاب کرد و در جهت حفظ مصالح امّت اسلامی از مصلحت و منافع شخصی خویش گذشت کرد، در واقع این انتخاب او ایثار و فدارکاری بسیار مهمی به شمار می‌آمد، خداوند او را مشمول رحمت و رضایت خویش فرماید.

 

و صلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان