سایت عصر اسلام

 

     

 
 
             

کیبورد فارسی

جستجوی پیشرفته

 

6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 

فهـرست

 
 
  صفحه اصلی
  پيامبر اسلام
  پيامبران
  خلفاى راشدين
  صحابه
  تابعين
  قهرمانان اسلام
  علما، صالحان وانديشمندان
  خلفاى اموى
  خلفاى عباسى
  خلفاى عثمانى
  دولتها و حكومتهاى متفرقه
  جهاد و نبردهاى اسلامی
  اسلام در دوران معاصر
  آينده اسلام و علامات قيامت
  عالم برزخ و روز محشر
  بهشت و دوزخ
  تاریخ مذاهب و ادیان دیگر
  مقالات تاریخی متفرقه
  شبهات و دروغ‌های تاریخی
  تمدن اسلام
  كتابخانه
  کلیپهای صوتی
  کلیپهای تصویری
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  ارتبـاط با ما
  تمـاس با ما
 
 
 

آمـار سـا یت

 
تـعداد کلیپهای صوتي: 786
تـعداد کلیپهای تصويري: 0
تـعداد مقالات متني: 1144
تـعداد كل مقالات : 1930
تـعداد اعضاء سايت: 573
بازدید کـل سايت: 7089694
 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

سایت مهتدین

 
 

 

 

 

 

 

شماره: 73   تعداد بازدید: 2608 تاریخ اضافه: 2010-03-24

فرزندان ابوبكر رضی الله عنه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1ـ عبدالرحمن بن ابي‌بكر

عبدالرحمن، بزرگ‌ترين پسر ابوبكر رضی الله عنه  مي‌باشد كه در روز حديبيه، مسلمان شد و در اسلام، سابقه‌ي نيكي از خود به‌جاي گذاشت و با رسول‌خداص، همراهي نمود. وي، به دليري و شجاعت، مشهور بوده و پس از مسلمان شدن، وضعيت خوب و نمونه‌اي در جنگ‌ها از خود نشان داده‌است.

2ـ عبدالله‌ بن‌ ابي‌بكر

وي، در جريان هجرت پيامبر صلی الله علیه وسلم و ابوبكر رضی الله عنه، نقش فعالي ايفا نمود. او، روزها درميان اهل مكه مي‌ماند و با شنيدن سخنان اهل مكه و كسب اطلاعات، پنهاني به غار مي‌رفت و شنيده‌ها و ديده‌هايش را به پيامبر صلی الله علیه وسلم و پدرش، گزارش‌مي‌داد و سپيده‌دم براي كسب خبر و انتقال آن به پيامبر صلی الله علیه وسلم به مكه باز مي‌گشت. او، در جنگ طائف ، تيري خورد كه جراحتش همواره او را همراهي كرد تا اين‌كه در مدينه‌‌ي منوره و در زمان خلافت پدرش، بر اثر جراحت همان تير، شهيد شد.

3 ـ محمد بن ابي‌بكر

مادرش، اسماء بنت عميس است؛ محمد، در سال حجه‌الوداع به دنيا آمد و از جوان‌مردان قريش بود؛ در دامان علي‌ بن ابي‌طالب رضی الله عنه  زندگي كرد كه توسط علي رضی الله عنه  به سمت والي مصر گماشته شد و در همان‌جا به قتل رسيد.

4 ـ اسماء‌ بنت ابي‌بكر

اسماء رضي الله عنها، از عايشه‌ رضي‌الله عنها بزرگ‌تر بود؛ رسول‌خداص،او را ذات‌النطاقين ناميدند. ذات‌النطاقين يعني: صاحب دو دامن؛ جريانش از اين قرار است كه اسماء رضي‌الله‌عنها، توشه‌ي سفر پيامبر صلی الله علیه وسلم را در هجرت فراهم كرد و چون چيزي براي بستن توشه‌ي سفر نيافت، دامنش را دو قسمت كرد كه از يك بخش‌ آن، به عنوان دامن استفاده‌نمود و با ديگري دهانه‌ي كيسه را بست؛ رسول‌خداص، همان‌جا، او را ذات‌النطاقين ناميدند. اسماء رضي‌الله‌عنها با زبير ‌بن‌ عوام رضی الله عنه  ازدواج كرد و در حالي كه عبدالله ‌بن ‌زبير ‌رضي‌الله‌عنهما را در شكم داشت، به مدينه هجرت نمود و اولين نوزادي كه پس از هجرت در مدينه، زاده‌شد، عبدالله پسر زبير و اسماء بود. اسماء رضي الله عنها، صد سال عمر كرد و دچار حواس‌پرتي و عارضه‌ي فراموشي پير‌سالي هم نشد. پنجاه وشش حديث از رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم روايت كرده كه عبدالله‌ بن عباس رضي‌الله‌عنهما و پسران آن بانوي بزرگوار عبدالله و عروه و هم‌چنين عبدالله‌ بن‌ ابي‌مليكه و…… از او روايت نموده‌اند. اسماء رضي‌الله عنها، اهل جود و بخشش بود و در سال 73 هجري در مكه و پس از شهادت پسرش عبدالله بن زبير رضی الله عنه  درگذشت.

5 ـ ام‌المؤمنين عايشه ‌رضي‌الله‌عنها

ام‌المؤمنين عايشه‌ رضي‌الله‌عنها كه ملقب به صديقه است، در شش سالگي به نكاح رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم درآمد و در نه‌سالگي به خانه‌ي آن حضرت رفت. عروسي‌اش در ماه‌ شوال بود. او، عالم‌ترين و دانا‌ترين زنان بود و پيامبرص، كنيه‌ي ام‌عبدالله را بر او نهادند. عايشه رضي‌الله‌عنها، آن‌چنان نيك و شايسته بود كه محبت پيامبر صلی الله علیه وسلم با او، نمونه‌ي دوست داشتن همسر نيك و شايسته بود.

شعبي، مي‌گويد: هرگاه مسروق، از ام‌المؤمنين، عايشه‌ رضي‌ الله‌ عنها حديث مي‌گفت، چنين كلماتي را بر زبان مي‌آورد كه: «صديقه دختر صديق رضي‌الله‌عنهما، آن‌كه در كتاب‌خدا از تهمت و گناه، بري دانسته شد، حبيبه‌ي حبيب‌اللهص، مرا اين‌چنين حديث گفته‌است.» از عايشه رضي الله عنها، 2210 حديث روايت شده كه 174 حديث، متفق‌عليه مي‌باشد. 54 حديث او را بخاري رحمه الله، به تنهايي روايت كرده و69 حديث او را هم، امام مسلم رحمه الله نقل نموده است. حضرت عايشه ‌رضي‌الله‌عنها، شصت و سه سال و چند ماه، زندگي فرمود و درسال 57 هجري بي‌آن كه فرزندي داشته باشد، درگذشت

6ـ‌ ام‌كلثوم بنت ابي‌بكر

مادر ام‌كلثوم، حبيبه بنت خارجه ‌رضي‌الله‌عنها است. ابوبكر رضی الله عنه  به ام‌المؤمنين عايشه‌ رضي‌الله‌عنها در بستر وفاتش درباره‌ي دو برادر و دو خواهر عايشه سفارش كرد و فرمود: «آنها، خواهران و برادران تو هستند.» عايشه‌ رضي‌الله‌ عنها درآن ‌هنگام پرسيد: «من، يك خواهر دارم كه اسماء است؛ آن يكي، كيست؟» ابوبكر رضی الله عنه  فرمود: «همسرم حبيبه دختر خارجه، باردار است و من، احساس مي‌كنم كه آن‌بچه، دختر خواهد بود.» و همين‌طور هم شد و ام‌كلثوم بعد از وفات ابو بكر رضی الله عنه  به دنيا آمد؛ طلحه‌ بن‌ عبيدالله رضی الله عنه  با ام‌كلثوم بنت ابي‌بكر رضی الله عنه  ازدواج كرد؛ طلحه رضی الله عنه  شوهر ام‌كلثوم در جريان جنگ جمل شهيد شد. عايشه‌ رضي‌ الله‌ عنها، خواهرش را به همراه خود در حالي كه عده‌اش را مي‌گذراند، براي زيارت خانه‌ي خدا به مكه برد.

آري، اين، افراد خانواده‌ي مبارك و پرخير ابوبكر صديق رضی الله عنه  بودند كه خداوند، همه‌ي آنان را به اسلام مشرف فرمود. ابوبكر رضی الله عنه  درميان صحابه به اين فضل الهي مخت صلی الله علیه وسلم گرديده كه تمام خانواده‌اش مسلمان شوند. علما گفته‌اند: از ياران رسول‌خداص، هيچ خانواده‌اي نيست كه چهار نسل آن، اسلام آورده و به شرافت هم‌صحبتي با رسول‌اكرم صلی الله علیه وسلم نايل شده باشند، مگر خانواده‌ي ابوبكر كه عبارتند از عبدالله‌ بن زبير (نوه‌ي ابوبكر)، مادر عبدالله‌ بن‌ زبير يعني اسماء بنت ابي‌بكر و خود ابوبكر و پدرش ابوقحافهy. اين چهار نسل و هم‌چنين محمد بن عبدالرحمن ‌بن ‌ابي‌بكر ‌بن ‌ابي‌قحافهy، همگي از ياران و اصحاب رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم هستند.( ابوبكر الصديق، از محمد رشيد رضا، ص7)

 

درميان صحابه، كسي جز ابوبكر رضی الله عنه  نيست كه پدر و مادر و تمام فرزندانش، مسلمان شده و دوران رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را دريافته باشند. محمد‌ بن‌ عبدالرحمن، نوه‌ي ابوبكر، دوره‌ي رسول‌خدا صلی الله علیه وسلم را به خود ديده و ابوبكر رضی الله عنه  تنها كسي است كه تمام نسلش، هم از طرف زنان و هم از جانب مرد‌ها، به پيامبرص، ايمان آوردند و به افتخار هم‌صحبتي آن حضرت صلی الله علیه وسلم نايل شدند. بله، اين، خانه‌ي صديق است كه تمام خانواده‌اش، ايمان آورده و هيچ منافقي، درميان آن‌ها نبوده است؛ اين، افتخاري است كه از ميان صحابه، فقط نصيب ابوبكر رضی الله عنه  گرديد.

در آن زمان، همواره بر سر زبان‌ها بود كه: ايمان، خانه‌هايي دارد و نفاق نيز خانه‌هايي؛ خانه‌‌ي ابوبكر از مهاجران، يكي از خانه‌هاي ايمان است؛ همان‌گونه كه خانه‌هاي بني‌نجار از انصار، جزو خانه‌هاي ايمان مي‌باشد.( ابوبكر الصديق (1/280) از محمد مال ‌الله برگرفته از منهاج‌السنة از ابن‌تيميه(رح))

 

و صلی الله و سلم علی محمد و علی آله و اصحابه الی یوم الدین

منبع: کتاب ابوبکر صدیق، محمد علی صلابی


 

سایت عصر اسلام

IslamAge.Com

 

بازگشت به بالا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
 

تبـلیغـا  ت

     

سايت اسلام تيوب

اخبار جهان اسلام

 
 

تبـلیغـا  ت

 

سایت نوار اسلام

دائرة المعارف شبکه اسلامی

 
 

 حـد  یـث

 

حدیث: (وَيْحَ عَمَّارٍ، تَقْتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ) و رد شبهه ی روافض درباره ی معاویه رضی الله عنه.


از جمله امور واجب بر مسلمان؛ داشتن حسن ظن به صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم است. زیرا صحابه بهترین یاران برای بهترین پیامبر بودند. در نتیجه حق آنان ستایش است. و کسی که به آنان طعن زند در واقع به دین خود طعن زده است.


امام ابو زرعه رازی رحمه الله در این باره فرموده: (اگر کسی را دیدی که از شأن و منزلت صحابه می کاهند؛ پس بدان که وی زندیق است. زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم بر ما حق دارند همانطور که قرآن بر ما حق دارد. و صحابه همان کسانی بودند که قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم را به ما رسانده اند. و چنین افرادی فقط می خواهند شاهدان ما را خدشه دار کنند تا از این طریق به صحت قرآن و سنت طعن وارد کنند. در نتیجه آنان زندیق اند)[1].


و یکی از صحابه ای که به ایشان تهمت می زنند؛ صحابی جلیل معاویه رضی الله عنه است. با استدلال به حدیث: (افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند)[2]. که در این مقاله می خواهیم این شبه را رد کنیم.


همانطور که می دانیم عده ای از صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و سلم در جنگ صفین به خاطر اجتهاد و برداشتی که داشتند؛ طوری که به نظر هر طرف چنین می رسید که وی بر حق است؛ به قتل رسیدند. به همین دلیل وقتی برای بعضی از آنها روشن شد که در اشتباه بوده اند؛ بر آنچه انجام دادند؛ پشیمان شدند. و پشمیانی توبه است. و توبه؛ گناهان گذشته را پاک می کند؛ بخصوص در حق بهترین مخلوقات و صاحبان بالاترین مقام و منزلت ها بعد از پیامبران و انبیاء الله تعالی.


و کسی که درباره ی این موضوع تحقیق می کند؛ برایش مشخص خواهد شد که سبب این قتال اهل فتنه بودند همان گروهی که باطل را انتشار می دادند.


و همانطور که می دانیم در این قتال بسیاری از صحابه رضی الله عنهم برای ایجاد صلح بین مردم خارج شدند؛ زیرا جنگ و خونریزی متنفر ترین چیز نزد آنان بود.


امام بخاری رحمه الله با سندش از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت کرده: (روزی ابوسعید خدری رضی الله عنه در حال سخن گفتن بود که صحبت از ساختن مسجد نبوی به میان آورد و گفت: ما هر كدام یک خشت حمل می ‌كردیم. ولی عمار دوتا، دوتا حمل می كرد. رسول الله صلی الله علیه و سلم او را دید. و در حالی كه گرد و خاک را از او دور می‌ ساخت، فرمود: افسوس برای عمار، كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد.عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند. راوی می‌ گوید: عمار بعد از شنیدن این سخن ‏گفت: از فتنه‌ها به الله پناه می ‌برم)[3].


اما در این حدیث مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به اسباب آن است که همان پیروی از امیر است. و مقصود از دعوت به سوی آتش؛ دعوت به اسباب آن یعنی اطاعت نکردن از امیر و خروج علیه وی است.


اما کسی که این کار را با اجتهاد و برداشتی که جایز باشد؛ می کند؛ معذور خواهد بود.


حافظ ابن کثیر رحمه الله درباره ی این حدیث چنین می فرماید: (این حدیث از جمله دلائل نبوت است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره ی کشته شدن عمار به دست گروهی یاغی خبر می دهد. و قطعا هم این اتفاق افتاد. و عمار را در جنگ صفین اهل شام به قتل رساندند. که در این جنگ عمار با علی و اهل عراق بود. چنان که بعدا تفاصیل آن را بیان خواهم کرد. و علی در این موضوع بر معاویه اولویت داشت.


و هرگز جایز نیست که به خاطر نام یاغی بر یاران معاویه آنان را کافر بدانیم. چنانکه فرقه ی گمراه شیعه و غیره چنین می کنند. زیرا آنان  با اینکه در این کار نافرمانی کردند؛ اما در عین وقت مجتهد بودند. یعنی با اجتهاد مرتکب چنین عملی شدند. و همانطور که واضح است و همه می دانیم هر اجتهادی صحیح و درست در نمی آید. بلکه کسی که اجتهادش صحیح درآید؛ دو اجر می برد و کسی که در اجتهادش خطا کرده باشد؛ یک اجر به وی خواهد رسید.


و کسی که در این حدیث بعد از سخن: (كه توسط یک گروه یاغی به قتل می رسد) بیافزاید و بگوید: (الله تعالی شفاعت مرا به وی روز قیامت نمی رساند). در حقیقت افترای بزرگی بر رسول الله صلی الله علیه و سلم زده است. زیرا هرگز رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین چیزی را نگفته اند. و از طریق صحیح نقل نشده است. والله اعلم.


اما معنای این فرموده که: (عمار آنها را به بهشت فرا می خواند و آنها وی را به سوی آتش، دعوت می ‌دهند) چنین بوده که عمار و یارانش اهل شام را به اتحاد و همدلی دعوت می کرد. اما اهل شام می خواستند چیزی را به دست آورند که دیگران بیشتر از آنان حق داشتند آن را به دست آورند. و نیز می خواستند مردم به صورت جماعات و گروه های مختلفی باشند که هر کدام از آن جماعات برای خود امامی داشته باشند؛ در حالی که چنین چیزی امت را به اختلاف و تضاد می رساند. طوری که هر گروه به راه و روش خود پایبند می بودند و لو که چنین قصد و هدفی هم نداشته باشند)[4].


و حافظ ابن حجر رحمه الله در این باره می فرماید: (اگر گفته شود: عمار در صفین کشته شد؛ در حالی که وی با علی بود. و کسانی هم که وی را به قتل رساندند معاویه و گروهی از صحابه بود که با او همکاری می کردند. پس چطور ممکن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم گفته باشد آنان یعنی گروه معاویه و یارانش به آتش دعوت می کردند؟


در جواب می گوییم: زیرا آنان (گروه معاویه و یارانش) گمان می کردند که به سوی بهشت دعوت می دهند. و همانطور که واضح و آشکار است همه ی آنها مجتهد بودند در نتیجه به خاطر پیروی از گمانشان هرگز سرزنش و توبیخ نمی شوند. بنا بر این مقصود از دعوت به سوی بهشت؛ دعوت به عوامل آن که همان اطاعت از امام است؛ می باشد. و عمار آنان را به پیروی از علی رضی الله عنه دعوت می داد؛ زیرا علی در آن زمان امام واجب الطاعه بود. در حالی که معاویه و گروهش به خلاف آنان دعوت می دادند؛ که آن هم به خاطر برداشتی بود که در آن هنگام به آن رسیده بودند)[5].


بنا بر این نکته ی مهم در این مسأله این است که بین مجتهدی که اشتباه کرده با کسی که به عمد فساد و فتنه به راه می اندازد؛ تفاوت و تباین قائل شویم.


و برای اثبات این قضیه این فرموده ی الله عزوجل را برایتان بیان می کنم که می فرماید: (و اگر دو گروه از مؤمنان با يکديگر به جنگ برخاستند، ميانشان آشتی افکنيد و اگر يک گروه بر ديگری تعدی کرد، با آن که تعدی کرده است بجنگيد تا به فرمان الله بازگردد پس اگر بازگشت، ميانشان صلحی عادلانه برقرار کنيد و عدالت ورزيد که الله عادلان را دوست دارد * يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد، و از الله بترسيد، باشد که شما مشمول رحمت شويد)[6].


همانطور که در آیه می بینیم؛ جنگ بین مؤمنین امکان دارد که پیش آید؛ اما بدون اینکه اسم ایمان از یکی از گروه ها برداشته شود. زیرا در آیه بعد فرموده: (يقيناً مؤمنان برادرند، پس ميان برادرانتان صلح (وآشتی) بر قرار کنيد). یعنی با اینکه با یکدیگر می جنگند امام باز هم آنها را برادر نامیده و به مسلمانان دیگر دستور داده که بین آنها صلح و آشتی برقرار کنند.


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در باره ی این آیه فرموده: (همانطور که روشن و آشکار است الله سبحانه و تعالی با اینکه ذکر کرده دو گروه باهم می جنگند؛ و یکی بر دیگری تعدی می کند؛ اما هر دو را برادر نامیده و دستور داده که در ابتدا بین آنها صلح برقرار کنیم. سپس فرموده اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تعدی کرد؛ با آن گروه بجنگید. به عبارت دیگر از همان ابتدای امر دستور به جنگ با آنان نداده است؛ بلکه در ابتدا دستور به برقراری صلح داده است.


علاوه بر این رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر دادند که خوارج را گروهی خواهد کشت که نردیکتر به حق هستند. و همانطور که می دانیم علی بن ابی طالب و یارانش کسانی بودند که خوارج را کشتند.


در نتیجه این سخن رسول الله صلی الله علیه و سلم که آنان به حق نزدیکتر هستند؛ دلالت دارد بر اینکه علی و یارانش از معاویه و یارانش به حق نزدیکتر بودند؛ با وجود اینکه هر دو گروه مؤمن هستند و شکی در ایمان آنان نیست)[7].


و از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (هنگامی كه مسلمانان دچار اختلاف می شوند گروه خوارج از اسلام خارج می گردد و در چنين وضعی از ميان دو طايفه مسلمان كسی كه به حق نزدیکتر است با آنها می جنگد)[8].


شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در این باره فرموده: (این حدیث صحیح دلیل بر این است که هر دو طائفه ی (علی و یارانش و معاویه و یارانش) که با هم می جنگند؛ بر حق هستند. اما علی و یارانش از معاویه و اصحابش به حق نزدیکتر هستند)[9].


پس نتیجه ای که می گیریم این است که: مجرد سخن: (به آتش دعوت می کنند)؛ به معنای کفر نیست. و از چنین برداشتی به الله تعالی پناه می بریم. و کسی که چنین برداشتی از این سخن می کند در واقع نشان دهنده ی جهل بیش از حد وی است. بلکه باید بدانیم این حدیث از احادیث وعید است؛ همانطور که ربا خوار یا کسی که مال یتیم را می خورد در آتش هستند؛ اما چنین کلامی مستلزم کفر فعل کننده ی آن نیست؛ با اینکه عملش حرام است بلکه حتی از گناهان کبیره است.


و بدین ترتیب این شبهه مردود و باطل است.

منبع: islamqa.info

مترجم: ام محمد

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكفاية في علم الرواية: (ص:49).

[2] ـ صحیح بخاری: (وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ).

[3] ـ صحیح بخاری: (أَنَّهُ كَان يُحَدِّث يَوْماً حَتَّى أَتَى ذِكْرُ بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ: كُنَّا نَحْمِلُ لَبِنَةً لَبِنَةً، وَعَمَّارٌ لَبِنَتَيْنِ لَبِنَتَيْنِ، فَرَآهُ النَّبِيُّ r فَيَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْهُ، وَيَقُولُ:«وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّارِ قَالَ: يَقُولُ عَمَّارٌ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْفِتَنِ).

[4] ـ البداية والنهاية: (4/538).

[5] ـ فتح الباری: (1/542)، و مجموع فتاوى شيخ الإسلام: (4/437).

[6] ـ حجرات:9-10: (وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّـهِ ۚفَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚوَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ).

[7] ـ مجموع الفتاوى (25/ 305-306).

[8] ـ صحیح مسلم: (تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عِنْدَ فُرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِينَ يَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ).

[9] ـ مجموع الفتاوى: ( 4 / 467 ).

 
 

نظرسـنجی

 

آشنایی شما با سایت از چه طریقی بوده است؟


لينك از ساير سايت ها
موتورهاي جستجو
از طريق دوستان